باورم نمیشه به پایان این پاییز رسیدیم. پاییز 98. چقدر فرق دارد با پاییز 88 و شب یلدای خابگاه و اون همه فال حافظ.

چقدر این دهه اخیر زود گذشت. چقدر هنوز کار دارم. هنوز حتا به قدر کافی بزرگ نشدم. به خوبی میدونم منطق چی میگه و درست چیه. اما تسلیم مهربونی ذاتی م میشم. البته انکار نمیکنم اون شیطنت و تجربه خاهی ته وجودم هم بهرحال اثرگذاره.

از پاییز 78 که یادم نمیاد. حالا یا نمیخام یادم بیاد. . 

صبح ها که سوفیا رو میبرم مهد از یه راه های خیلی دوری بر میگردم و همه تراک های آلبوم 4 رو چند بار گوش میدم. اینقدر گوش دادم که دیگه دلم مثل اون اولا نمی لرزه. 

نمیفهمم چرا گفته شده رانندگی خسته کننده ست؟ راندن در بی نهایت جاده ها و گوش سپردن به سلکشن مورد علاقه و دل سپردن به دست خاطره ها. بهتر ازین هیچ نیست


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انشا بیست vps-poster1 Elijah ایغام tabligat001 مرکز تعمیرات تخصصی سخت افزاری لوازم خانگی، لپ تاپ ،ماشین های اداری و انواع کامپیوتر روز نوشتهای من Rudy نارنج و ترنج